خلافت و نظام سیاسی در اسلام

ساخت وبلاگ

خلافت نظام سیاسی امثل در اسلام
اسلام یگانه دین برحق خداوند برای بشر، نظام و قانون زندگی برای انسانها و در بر گیرنده تمام ابعاد و عرصه های حیات می باشد.
سیاست مانند عقاید،عبادات،اخلاق و معاملات جزء مهمی از پیکر اسلام را تشکیل می دهد و اسلام بدون سیاست وجود ندارد.
خلافت به اجماع صحابه، تابعین و سواد اعظم مسلمانان یعنی اهل سنت و جماعت شکل امثل نظام سیاسی اسلام است.
همه مذاهب فقهی و اهل سنت اعم از حنفی،مالکی،شافعی،حنبلی،ظاهری و اهل حدیث، و مذاهب کلامی چون اشاعره،ماتریدیه، معتزله،خوارج و بر وجوب نصب امام یا خلیفه اتفاق نظر دارند.
مذهب شیعه زیدی نیز از باب جواز مفضول در وجود فاضل خلافت خلفای راشد سه گانه را پذیرفته است.
در نظام سیاسی اسلام ، خلافت عقدی است که بر مبنای آن ، خلیفه یا رئیس دولت برضا و خواست مردم با شروط مشخص انتخاب می شود و مردم حق محاسبه و عزل وی را در صورت انحراف و تخطی از شروط مورد اتفاق طرفین دارند.
تطبیق خلافت بحیث نظام سیاسی اسلام پس از رحلت حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم تا سال ۱۹۲۴م که خلافت عثمانی بکوشش استعمار غرب سرنگون شد، یک حقیقت انکار ناپذیر است.
جد و جهد مسلمانان برای اقامه و احیای خلافت اسلامی با شروط و زمینه های درست ، هیچ وقت متوقف نشده و همواره ادامه داشته است.
حرکت های که برای اعاده خلافت اسلامی در شبه قاره هند و نقاط دیگر جهان اسلام پس از سرنگونی خلافت عثمانی بر اه افتاد شاهد آنچه گفته شد است.
درینجا سخن بر مجمع علیه بودن اصل خلافت بمثابه نظام سیاسی امثل در اسلام است،نه اشتباهات و ممارسات و انحرافات بعض نظام های بنام خلافت که پس از دوره زرین خلفای راشدین به نسبت های متفاوت واقع شده است.
از نظر شرعی اصل برینست که مسلمانان باید یک امام یعنى خلیفه داشته باشند .
روش ها ، رويكردها و احتهادات در انديشه و فكر اسلامى معاصر برأي رسيدن به خلافت اسلامى مى تواند متفاوت باشد.
دانشمندان و فقهاى معاصر حوزه فقه سياسى در زمينه راه كارهاى برپایی و حتى شكل خلافت كه متناسب با شرائط ، واقعيتها و نيازهاى معاصر باشد نظریات متفاوت دارند، ولی با وجود این تفاوت نظر هیچ عالم و فقیه موثوق و معتبر از اصل اقامه نظام خلافت انکار نکرده است.
شروط و أحكام مربوط به خلافت در مصادر و مراجع فقهى مسلمانان و كتب السياسة الشرعية بطور مشروح و مبسوط تذكار يافته است.
تطبيق نادر ست و سوء استفادة از نام خليفه و خلافت هيچگاه سبب نفی خلافت بحیث نظام سیاسی امثل در اسلام نیست،درست همانطوری که غلط نماز خواندن و یا اشتباه در حج و روزه و زکات و دیگر فرایض دین معنای نفی نماز و فرائض و ارگان دیگر اسلام را ندارد.
بر اساس حقایق و شواهد تاریخی ،از آغاز جنگهای صلیببی تا امروز ، نظام خلافت اسلامی همیشه در محراق و محور دشمنی استعمار غربی با اسلام و مسلمانان قرار داشته است.
آثار و نوشته های خاورشناسان چه در دوران خاورشناسی کلاسیک (Classic Orientalism ) و چه در دوران استشراق یا خاورشناسی جديد (New Orientalism ) پر از مطالب علیه نظام سیاسی اسلام بویژه خلافت وخلفای مسلمانان است.
کسی که اندک اطلاعی از تراث فکری غرب پیرامون اسلام و جهان اسلام دارد،بخوبی و وضوح به عمق دشمنی نخبه های سیاسی و فکری اروپا با خلافت اسلامی پی می برد.
سیطره مسلمانان بقیادت خلفای آل عثمان بر بخش بزرگی از اروپا و محاصره "ویانا" پایتخت کنونی اتریش در قلب اروپا و قبل ازآن سرنگونی امپراطوری دوهزار ساله روم بدست مسلمانان هیچگاهی از ذهن و وجدان اروپا و خاورشناسان غائب نبوده و عمق دشمنی اروپا و غرب با خلافت اسلامی را تفسیر و تبیین می کند.
در نوشته ها و ادبیات استشراق یا خاورشناسی معاصر (New Oreintalism ) مجرد اعتقاد،باور و مطالبه احياي نظام خلافت اسلامى از ديد خاورشناسان نشانه بنيادگرایی و افراطیت تلقی می شود .

برگرفته شده از صفحه فیسبوک: دکتور عبدالهادی وزین استاد  پوهنتون کابل

ویرایش وتنظیم در ویلاگ : عبدالمتین "مطیع"

منشور ملل متحد...
ما را در سایت منشور ملل متحد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghorbandiyanp بازدید : 331 تاريخ : شنبه 10 تير 1396 ساعت: 17:12